23 آوریل؛ تولد ماکس پلانک پدر نظریه کوانتوم

ساخت وبلاگ

مکس پلانک

ماکس پلانک پدر نظریه فیزیک کوانتوم در چنین روزی در آلمان به دنیا آمد.

ماکس کارل ارنست لودویگ پلانک، زاده۲۳ آوریل۱۸۵۸- درگذشته۴ اکتبر۱۹۴۷ یکی از مهم ترینفیزیک دانانآلماندرسده ۱۹ میلادیو اوایلسده ۲۰بود. او را پدرنظریهٔ کوانتوممی شناسند.

وی فرزند ششم ویلهلم پلانک استاد علوم قضایی دانشگاه شهر بود. افراد خانواده پلانک احترام زیادی برای آموزش و پرورش و فرهنگ و حفظ ارزش های سنتی خانواده قائل بودند و پلانک این خصوصیات را از والدین به ارث برده بود. وی در نامه هایش گوشه ای از زندگی خانواده ای خود را بازگو می کند که در آن ها از گذراندن تابستان در تفرجگاه الدنای کناردریای بالتیکو بازی کروکه روی چمن و خواندن رمان هایوالتر اسکاتدر هنگام شب و اجرای نمایش و موسیقی با شرکت افراد خانواده سخن می گوید.

پلانک پس از گذراندن دوره در گیمنازیوم در سال ۱۸۷۴، ابتدا دردوره کارشناسیدانشگاه مونیخو چندی بعد دردانشگاه برلینمشغول به تحصیل شد. وی به خواندن فیزیکوریاضیاتپرداخت و در پی انتقال به دانشگاه برلین در کلاس های فیزیکدانان مشهور آن روزهلمهولتزوگوستاو کیرشهفشرکت کرد. پلانک علاقهٔ خویش بهترمودینامیکرا مدیون این دو استاد می دانست.

پلانک نظریه مکانیکی گرمایکلاوزیوسرا به تفصیل مطالعه کرد و بعدها خاطر نشان ساخت که این مطالعهٔ خصوصی چیزی بود که سرانجام وی را به فیزیک کشاند. پلانک که تحت تأثیر کار و روشنی روش استدلال کلاوزیوس قرار گرفته بود، ترمودینامیک را به عنوان رشتهٔ اصلی خود انتخاب کرد و برای موضوع تز دکترای خویش در دانشگاه مونیخ (سال ۱۸۷۹)، بررسیقانون دوم ترمودینامیکرا برگزید.

تز دکترای پلانک مروری بر دو اصل کلاسیک ترمودینامیک بود: اصل اول،اصل بقای انرژیو اصل دوم مفهومانتروپی(کمیتی که اندازه اش در تمام فرایندهای فیزیکی حقیقی، مدام در افزایش است). هیچ کدام از راهنمایان دانشگاهی ممتاز تحت تأثیر افکار پلانک درباره انتروپیو آزمایش های پیشنهادی او قرار نگرفت. استاد هلمهولتز تز او را اصلاً نخواند و کیرشهف هم از آن خوشش نیامد، حتی کلاوزیوس که منبع الهام او بود کمترین علاقه ای به موضوع نشان نداد. پلانک با آن واکنش استادان نسبت به پایان نامه دکترای خود با وقار و آرامش برخورد کرد و با اشتیاقی حتی بیش از پیش به کار برگشت. فارغ التحصیل شدن وی به سبب بیماری اش با دو سال تأخیر همراه بود، اما با رتبهٔ ممتاز موفق به اخذ درجهٔدکتراییدر سال ۱۸۷۹۹ شد.

پلانک در سال ۱۸۸۰ با سمت دانشیاری به هیئت علمی دانشگاه مونیخ پیوست و ۵ سال پس از آن به مقام استادیدانشگاه کیلرسید. استخدام به عنوان استاد غیررسمی در دانشگاه کیل، او را از لحاظ علمی مستقل تر ساخت. گوستاو کیرشهف استاد راهنمای قدیمی پلانک در سال ۱۸۸۹ درگذشت وکرسی استادیاو در دانشگاه برلین خالی ماند، پلانک به جای کیرشهف به عنوان استاد یار و مدیر مؤسسهفیزیک نظریمنصوب شد. روزی پلانک فراموش می کند در چه کلاسی از دانشگاه برلین درس دارد، جلوی اتاق دفتر بخش ایستاده و از کارمندی نشانی محل برگزاری درس آن روز پروفسور پلانک را جویا می شود کارمند در جواب می گوید: <<آنجا مرو مرد جوان، تو بسیار جوان تر از آن هستی که بتوانی درس پلانک، استاد فرهیخته ما را بفهمی.>>

پلانک در پی استقرار در کرسی استادی خویش، توجه خود را معطوف به پدیدهٔتابش جسم سیاه، مشکل روزفیزیک کلاسیککرد که آن را نخستین بار کیرشهف به میان آورده بود. پلانک در سال ۱۹۰۰ به این نتیجه رسید که برای توضیح پدیدهٔ تابش جسم سیاه باید ایده کاملاً جدیدی را پیش کشید. وی این فکر را کهانرژینیز مانند ماده از آحاد یا بسته های کوچکی درست شده است، در میان نهاد. آن بسته را "کوانتوم" نامید که کلمه ای برگرفته از زبان لاتین به معنی "چقدر" و جمع آن "کوانتا" بود، این فکر که با اصول و قوانین آن زمان مطابقت نداشت، بالطبع مخالفانی بوجود آورد؛ ولی این مخالفت ها بیش از پنج سال طول نکشید، زیراتئوریانیشتینکه متکی به تئوری کوانتا بود، بیان شد و ارزش واقعی و حقیقی تئوری پلانک را معلوم نمود. بعد از آن پلانک و انیشتین با یکدیگر مکاتباتی آغاز کردند که تا پایان عمر پلانک ادامه یافت و سبب همکاری های مهمی بین آن ها در زمینهٔ خواص نور نیز شد.

سهمی که پلانک در پیشبرد علم ادا کرد، او را به یکی از برترین دانشمندان تبدیل کرد. او مورد احترام همکاران خود در همهٔ حوزه های علمی و از همهٔ ملیت های جهان بود.

در سال ۱۹۱۸آلبرت اینشتین،نیلز بوهروارنست رادرفورد، که همگی مستحق کسبجایزه نوبلبودند، با توافق پلانک را مستحق ترین شخص برای کسب این افتخار دانستند. بدین ترتیب پلانک به اخذ جایزهٔ نوبل نائل آمد و استاددانشگاه برلینگردید.

به جایانجمن قیصر ویلهلمکه در سال ۱۹۱۱ منحل شده بود،انجمن ماکس پلانکبرای پیشبرد علم تأسیس شد که خود او از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۷ ریاست این انجمن را بر عهده داشت.

پلانک در روز ۴ اکتبر ۱۹۴۷ در ۸۹ سالگی در پی یک حملهٔ قلبی درگذشت.

تاریخ او را به پاس دو کشف عمده اش به یاد خواهد داشت: کشفنظریه کوانتومیو کشفآلبرت اینشتین.

اینشتین در سال ۱۹۴۸ در ستایش نامه ای که عنوان آن در رثای ماکس پلانک بود چنین نوشت: "انسان های زیادی عمر خود را وقف علم می کنند اما آن ها همه به خاطر خودِ علم آن کار را نمی کنند. عده ای برای آن به معبد علم می آیند که علم به آن ها فرصت بروز استعدادهای ویژه شان را می دهد. برای این گروه علم گونه ای ورزش است که آن ها از تمرین در آن به وجد می آیند، مانند آن ورزشکاری که از تمرین دادن به ماهیچه های قوی خود شاد می شود. گروه دیگری از انسان ها به معبد علم برای عرضه توده مغز خود می آیند به آن امید که از آن کار بازده مفیدی بیندوزند. این عده تنها از آن رو سر از کار علمی درمی آورند که شرایط گزینش حرفه انتخابی را به حسب اتفاق پیش روی آن ها نهاده است. اگر شرایط حاکم بر آن گزینش به گونه دیگری بود، آن ها ممکن بودسیاست مداریا مدیر تجاری بشوند. چنانچه پیش آید که خدا فرشته ای از فرشتگان خود را برای بیرون راندن گروه هایی که نام بردیم از معبد به پایین بفرستد، بیم آن دارم که معبد از بن خالی شود. با این حال هنوز شمار اندکی از عابدان در آن باقی خواهند ماند برخی از زمان های گذشته و برخی از عصر خود ما. پلانک ما جای در گروه اخیر دارد و از این روست که ما همه او را دوست داریم."

علم وفناوری...
ما را در سایت علم وفناوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9elme1404c بازدید : 125 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:02